این جاذبه و تمایلا در جوانی به اوج خودش میرسه، تا جای که گاهی دختر و پسر رو بعد از مدتی ارتباط به جایی میرسونه که میگن "من به شدت به اون وابسته شدم"،"زندگی بدون اون برام پوچ و بی معناست"، "اونو از ته قلب دوست دارم و وقتی نیست بی تاب و بی خوابم".
متاسفانه این جاذبه های انکار ناشدنی بیشترین اثر منفی رو بر قدرت تفکر و تعقل میزاره و هرچی این رابطه جدی تر و طولانی تر باشه قدرت دید کمتر میشه بطوری که امکان داره دید عقل کاملا کور بشه، تا جایی که وقتی به دختر خانمی میگی "اون پسری که باهاش دوستی این عیب آشکار و برجسته رو داره" یا اصلا ب چشمش نمیاد و انکار میکنه یا با دیده اغماض نگاه میکنه که "مسئله ی مهمی نیست، به این شدت هم که میگید نیست ... انشالله درست میشه به مرور زمان درست میشه."این پسر قافل از اینه که این همون دختریه که وقتی مادرش صداش میزهد تا در چیدن میز شام کمکش کنه ، از اتاقش در نهایت بی ادبی داد میزنه : "مگه نمیبینی دارم با تلفن حرف میزنم ؟"
ممکنه کسانی ادعا کنن اگه با دختری یا پسری ، شش ماه ، یک سال بری بیای آروم آرو رفتار واقعیش بروز میکنه و میشه اونو شناخت، یعنی هرچی رابطه طولانی تر بشه رفتارهای واقعی آشکار ترمیشه و رفتارهای تصنعی مال روزای اوله.دختر و پسر عزیز ، به قول ونیت و تصمیم شما اصلا شک و تردیدی نیست. شما خوبین ولی شیطان بد ! به شما بد بین نیستم ولی به شیطان بسیار سوءظن دارم.من عقیده ندارم که شما از اول نیت ناپاکی دارید، هرگز ! ولی شیطان هیچ وقت خیر شما رو نمیخواد و شما با نیت پاک خودتون توی دام شیطان میفتید.
_دختر و پسری دوستی پاک خودشون رو شروع میکنن، روی صندلی های دانشکده نشستن و با هم صحبت میکنن : از عقاید، سلائق ، روحیات و نقاط ضعف و قدرت خودشون میگن. امروز، فردا، پس فردا. آروم آروم در صحبت ها راحت تر میشن . یکم صمیمی تر میشن. گاهی یکی به شوخی چیزی میگه و اون یکی میخنده . حیا اندک اندک کمتر میشه. حالا پیشنهاد بعدی خوردن چیزیه، قهوای،نسکافه ای و ... کم کم صمیمی تر میشن و شوخی ها و خنده هاشون بیشتر میشه، یکی اظهار محبت و علاقه میکنه. شاخه گلی میخره کادوی میخره و تقدیم میکنه، روابط گرمتر شده، صمیمیت بیشتر شده، با هم میرن بیرون ، کنار هم توی تاکسی نشستن، بدشونم نمیاد برخوردی ولو مختصر داشته باشن. حیا بازم کمتر میشه، گاهی دستشون به هم برخوردی داره، کم کم یکی شیطان به یکی این جسارت رو میده که بگه "میخوام دستت رو بگیرم، البته قصد بدی ندارم"و ...
هفت راز ازدواج موفق
1) زوج های موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت می گویند. زوج های موفق قبل از ازدواج، توقعاتی که از یکدیگر دارند مطرح می کنند، اگر توافق اساسی با هم ندارند (برای مثال مرد فرزند می خواهد ولی خانم مخالف است)، می توانند به شروع و یا خاتمه ازدواج به طور جدی فکر کنند. بعد از ازدواج، زوج های موفق به طور منظم در مورد توقعات و انتظاراتشان با هم صحبت می کنند و اگر اختلافی پیش آمد، آن را به زمان دیگری موکول می کنند تا همدیگر را درک کنند و به توافق برسند.
2) زوج های موفق فردیت خود را حفظ می کنند. بعد از ازدواج استقلال زوج ها کم می شود اگر افراد فرزند داشته باشند روز به روز وابستگی بیشتر می شود و گاهی افراد احساس خستگی می کنند. زوج های موفق می دانند حتی اگر به هم علاقه داشته باشند، گاهی احساس خستگی می کنند. آنان یکدیگر را تشویق می کنند تا همیشه"ما" نباشند و زمانی هم برای "خود" داشته باشند و به کارهای مورد علاقه خود بپردازند.بدین ترتیب زوج فردیت خود را حفظ می کند و زندگی ، شاداب می شود.
3) زوج های موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می دهند. آنان همدیگر را دست کم نمی گیرند و همیشه به فکر خوشبختی همسر خود و خانواده هستند. معمولاً افراد چند سال پس از ازدواج مانند سال های اول به هم توجه نمی کنند. ولی زوج های موفق، کارهای کوچک نظیر اولویت قرار دادن نیازها و کارهای همسر و کارهای بزرگ نظیر احترام و گوش کردن به حرف های هم را مدنظر قرار می دهند. ازدواج دریای تغییرات است. شما اغلب فراموش می کنید همسرتان مهم است و به او توجه نمی کنید. درعوض به کار، سرگرمی و دوستان اهمیت می دهید ولی زوج های موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می دهند.
4) زوج های موفق روش های حل اختلاف را می آموزند. "جان گاتمن" روانشناس که 20 سال زندگی زوج ها را مطالعه کرده، عامل اصلی موفقیت یا شکست ازدواج را توانایی، یا عدم توانایی حل اختلافات می داند. حتی اگر همسرتان و شما کاملاً با هم یکی باشید ، گاهی با نظر هم موافق نیستید و این مخالفت باعث ناراحتی می شود. نباید به اعتیاد، خشونت و ... رو بیاورید. اگر خواسته شما و همسرتان با هم فرق دارد، باید آن را حل کنید. زوج های موفق با هم صحبت می کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به هم دارند. آنان در مورد اختلافات و مخالفت ها با هم مذاکره می کنند تا به نتیجه عادلانه برسند. آنان از یکدیگر حمایت می کنند و غـُر نمی زنند. آنان می پذیرند در مواردی عشق ، برتر از پیروزی است.
5) زوج های موفق با هم رشد می کنند. مسلماً فردی که امروز با او ازدواج می کنید،10 سال آینده متفاوت خواهد بود. شما هر دو تغییر می کنید. به ویژه در شرایط سخت زندگی مانند از دست دادن والدین . زوج های موفق می دانند که یکی یا هر دو در طول زندگی تغییر می کنند و قواعد عوض می شود. پس لازم است تغییر کنید تا بتوانید روابط در حال تغییر را عوض کنید.
6) زوج های موفق برای حفظ روابط می کوشند. زوج های موفق به طور منظم وضعیت زندگی خود را بررسی کرده و با هم صحبت می کنند تا از شادی و رضایت هر دو از زندگی مشترک مطمئن شوند. اگر یکی ، یا هر دو شما از زندگی مشترک ناراضی هستید، مشکلتان را حل کنید.
7) از مراجعه به مشاور خجالت نکشید. زوج های موفق قبل از مراجعه به مشاور، سند طلاق را امضا نمی کنند. آنان می کوشند که مشکلات را در اولین فرصت حل کنند.
صاحب نظران معتقدند که یک شاخص ارزشمند، که میتوان بر اساس آن آینده یک ازدواج را پیش بینی کرد، کیفیت رفتار افراد پیش از ازدواج است و تقویت ۶ عامل در زندگی مشترک که در ادامه به آن اشاره میشود.
به زبان سادهتر، میزان آشنایی و تسلط افراد بر این عوامل شاخص خوبی است که پیش بینی کنیم، زندگی مشترک افراد چقدر موفق خواهد بود.
به طور مثال حامد از آن دسته جوانانی است که نمیخواهد با چشم بسته ازدواج
کند و یکی از دغدغههایش یافتن عواملی است که او را در پیش بینی یک ازدواج
موفق یاری میکند. او البته در این زمینه تحقیقهای زیادی انجام داده و به
این نتیجه رسیده است که بیشتر صاحب نظران امروزی معتقدند با این همه
دستاورد علمی که در زمینه فرآیندهای ارتباطی زوج و عوامل مؤثر در سلامت
رابطه زوجین وجود دارد؛ تا حد زیادی میتوان یک ازدواج موفق یا ناموفق را
پیش بینی کرد.
حامد در این زمینه با یک مشاور خانواده هم مشورت میکند که تا حدود زیادی
راهکارهایی عملی برای پیش بینی یک ازدواج موفق پیش روی او قرار میگیرد.
مشاورش به او میگوید که ابتدا باید شناخت کاملی از رفتارها و خصوصیتهای
اخلاقی فرد مورد نظرش داشته باشد و سپس در جلسات خواستگاری به بررسی این
موارد بپردازد که آیا او و همسر آیندهاش انتظارات واقع بینانهای از
مشکلات ازدواج دارند؟ آیا میتوانند مشکلات و اختلاف نظرهایشان را بدون
تعارض و تنشی جدی حل کنند؟ آیا شخصیت همسرش را میشناسد و احساس خوبی نسبت
به شخصیت او دارد؟ توافقهایشان در زمینههای مختلف تا چه حد است؟ و در
نهایت آیا میتوانند در زندگی مشترک نقشی برابر ایفا کنند یا خیر؟
حامد با کمک مشاورش به این نتیجه میرسد که با بررسی این عوامل و یافتن
پاسخی دقیق در این زمینه میتواند تا حدودی آینده ازدواجش را پیش بینی کند.
این ۶ عامل را بیشتر بشناسیم
مهدی میرمحمد صادقی در کتاب آموزش پیش از ازدواج ۶ ویژگی را به عنوان عوامل پیش بینی کننده ازدواج موفق برای زوجین مطرح کرده است:
یکی از یافتههای بسیار ارزشمند محققان این است که، نحوه آشنایی پیش از ازدواج شاخص فوق العاده ارزشمندی برای پیش بینی موفق ازدواج است. به زبان ساده، رفتار دو نفر پیش از ازدواج شاخص خوبی است برای اینکه پیش بینی کنیم که ازدواج آنها موفق خواهد بود یا نه؟! محققان به این نتیجه رسیدهاند که زوجین شاد و راضی که با طیب خاطر و رضایت زندگی مشترک خود را شروع میکنند، کسانی هستند که انتظارات واقع بینانهای از مشکلات ازدواج دارند، خوب ارتباط برقرار میکنند، تعارضها را به شکل مناسب حل میکنند، احساس خوبی از شخصیت همسر خود دارند، بر سر ارزشهای اخلاقی و مذهبی با یکدیگر توافق دارند و نقشی برابر در ارتباط با هم ایفا میکنند. توضیح هر کدام از این موارد به طور مجزا در ادامه بیان شده است:
۱ - داشتن انتظارات واقع بینانه از ازدواج: زوجهای موفق با خوش باوری و ساده لوحی به سوی ازدواج گام برنمی دارند. آنها مشکلات ازدواج را نادیده نمیگیرند و متوجه هستند که «زندگی» همیشه ساده و بدون مشکل نخواهد بود و نیست. بیشتر زوجهای موفق بر این نکته وقوف دارند که در صورتی زندگی خوشایندی خواهند داشت، که با هم برای این زندگی تلاش کنند.
۲ - آشنایی با مهارتهای ارتباط سالم: توانایی ابراز و بیان به طور موثر، برای ازدواج موفق امری حیاتی است. مهارتهای ارتباط مثبت از زمره مهمترین مهارتهای ارتباطی است که همسران میتوانند آن را فرا گیرند و در بهبود آن تلاش کنند.
۳ - حل تعارضها به شکل مناسب: نداشتن توافق در مورد برخی امور، در هر ارتباطی اجتناب ناپذیر است. همسران بیشک بر سر تمام امور با هم توافق ندارند، اما لازم است که بدانند و یا بیاموزند که چگونه با وجود تعارضها با موفقیت کار کنند و اثربخش باشند. هر چند در نظر گرفتن اختلاف نظرها و تعارضها و حل آن پیش از ازدواج به همسران شانس بیشتری برای زندگی شادتر خواهد داد.
۴ - داشتن احساس خوب از شخصیت همسر خود: بسیار مهم است که صادقانه و از صمیم قلب فردی را که با او قصد ازدواج دارید، دوست بدارید. یا به عبارت دیگر، همسر شما باید همانند بهترین و صمیمیترین دوست شما باشد. البته نه به این معنی که بعد از ازدواج دیگر به دوستان صمیمی نیازی ندارید، بلکه منظور این است که هر چه ویژگیهای همسرتان بیشتر به گونهای باشد که در جرگه دوستان صمیمی قرار گیرد، ارتباط موفقتر و شادتری خواهید داشت. دوست داشتن شخصیت همسر، عامل مهمی در ارتباط سالم است.
۵ - توافق بر سر ارزشهای اخلاقی و مذهبی: همسران موفق، با داشتن باورهای مشترک، احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری میکنند و معمولاً درباره ارزشها و باورهای اخلاقی و مذهبی دارای توافق عام و کلی هستند. ارزشهای مشترک، بنیان و پایهای مهم برای بنای ارتباط همراه با مراقبت و پایداری است.
۶ - داشتن نقش برابر در ارتباط با یکدیگر: همسران موفق به یکدیگر اجازه میدهند تا علایق فردی و توانمندیهای بالقوه خود را رشد دهند. برای آنها مهم است که همسرشان همانی شود که میتواند باشد. آنها یکدیگر را به داشتن روابط خویشاوندی و حفظ دوستیهای قدیمی تشویق میکنند، چرا که این گونه روابط، زندگی را پربارتر میسازد و به آن غنا میدهد. همسران شاد میتوانند رضایت را در تمام موقعیتها درک کنند.